آخرین مطالب منتشر شده در نیلوبلاگ
چشم به هم زدنی ۴۰۲ هم تموم شد و فقط چند ساعت دیگه مونده تا عید :)۴۰۲ سال خیلی عجیبی بود برای منخیلی اذیت شدم خیلی اشک ریختمقلبم تیکه تیکه شدهر قسمتش رو مرور میکنم ردپای یه خاطره ست که خاطرم رو آزرده میکنه از تلخی هاش بگذریم درکش خیلی سخته که زمان انقدر داره سریع میگذره و در واقع این عمر ماست که میگذ...
من نمي دانم چه بگويممن نمي دانم به كه بگويمولي ميگويم تاصدايم را بشنوينگاهم را ببينيوتو اگر ديدي وشنيديسلام كن------------------------------------زندگی شاید آن لحظه مصنوعی است که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد ودر این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت...
من نمي دانم چه بگويممن نمي دانم به كه بگويمولي ميگويم تاصدايم را بشنوينگاهم را ببينيوتو اگر ديدي وشنيديسلام كن------------------------------------زندگی شاید آن لحظه مصنوعی است که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد ودر این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت...
معمولا نوشتن آدمی را به اطرافیانش معرفی می کند. معمولا نوشتن پلی می شود میان کسانی که همدیگر را نمی شناسند اما به خواندن چند خطی از همدیگر دل می بندند. آشنا می شوند. آشنایی می یابند و گاهی حرفهای ناگفته خود را از میان خطوط آنها می خوانند. نوشتن را دیرزمانی پیش به منزله راهی برای سبک کردن دل می دانست...
امروز یکی از ویدیوهایی که دیده بودم را در اینستاگرام استوری کردم و بعد از ساعتی که باز آن را دیدم پاکش کردم. مضمون این بود که کسی که مهاجرت کرده است در حقیقت مرده ای است که هنوز مردنش را باور نکرده اند و تمام این ارتباطات از طریق واتزاپ و برنامه های اینجنینی تنها مروری بر خاطراتی است که امروز وجود د...
حیرتی است در پس هر کوچهپشت هر درخت٬ در پس هر نگاهساده نیست دردمندیدردآشنایی تا بشنود درد درونکوچه ها خاکی٬ مزارع خشک٬ چشمها حدقه ای خالیسوسوی نوری در ناکجای افقپرسشی بی پایانقرنهاست دردی در پس این اندوه بی پایانقرنهاست مرغی به هوای آزادی استوعده ها آمدند و شدندنقشها بازی و عوض شدنداما٬ این رویا ...ک...
دارم از جووووش میمیرم چند تا موضوع ساده همییییین ولی استرس دارم خیلی خیلی حل میشه باید بشه معدم کت نشه صلوات !!! هی خدا ...یکی نیست بگه تو با این معدن بی جا میکنی اینقدر استرس داری!!! ...
یک چیزی میواست نگم و گفتم یک جوری گفتم به دوستام که از دهنم پرید خیلی خیلی ناراحتم نمیواست بگم .....اینقدر بغض دارم ... امیدوارم دوستیم از بین نره ...